درباره ی آمستریس چه می دانید؟
آمستریس همسر خشیارشا و مادر اردشیر یکم بود.
آمستریس، دختر از هوتن، نجیب زاده ای بود که در سال ۵۲۲ پیش از میلاد، مغی را که در حال جعل هویت بردیا، پسر کوروش بود، به قتل رساند. پس از این اتفاق، داریوش اول، فرمانروایی ایران را بر عهده گرفت. به گفته هرودوت، اتانس با ازدواج های سلطنتی، نجیبزادگی بیشتری کسب کرد. داریوش اول، با دختر اتانس به نام فیدیما ازدواج کرده و اتانس نیز با یکی از خواهر های داریوش اول مزدوج شد؛ که حاصل این ازدواج به دنیا آمدن دختری به نام آمستریس بود. هنگامی که داریوش درگذشت، آمستریس با خشایارشا که ولیعهد بود، ازدواج کرد.
هرودوت، آمستریس را به عنوان یک شخص خودکامه توصیف میکند. هرودوت می گوید: (( من دریافتم که آمستریس همسر خشایارشا، در هنگام پیری دو بار، ۷ فرزند از نجیب زادگان ایرانی را دفع کرد تا خدایی که در زیر زمین است، او را به زندگی جدید بازگرداند.))
اما صحت این داستان مشخص نیست؛ چرا که مدارک موجود نشان می دهد که قربانی کردن انسان در دین زرتشت، مجاز نبوده و ایرانیان در آن زمان یکتا پرست بودند. همه ی آن ها به خدای مردگان اعتقادی نداشتند. همچنین بیشتر روایت های آن زمان از منابع یونانی بوده و به علت دشمنی تاریخی ایران و یونان، تمامی گزارش ها دقیق نمی باشد. طبق گفته های هرودوت، خشایارشا در هنگام لشکرکشی به یونان تمایل زیادی به همسر ماسیشته داشت. اما او از این کار خودداری کرده و تن به خواسته ی شاه نداد.
پادشاه پس از بازگشت به سارد، مقدمات ازدواج پسر داریوش را با آرتاینته، دختر ماسیشته و همسرش انجام داد؛ با تصور این که با این کار، بتواند او را به راحتی به دست آورد. پس از بازگشت به شوش، آرتاینته را به دربار آورد تا به پسر داریوش معرفی کند. اما در آن هنگام خودش عاشق وی شد و با او همبستر گشت. هنگامی که شهبانو آمستریس از این اتفاق با خبر شد، فکر انتقام کرد و به دنبال این فکر به دنبال انتقام از آرتاینته نبود. آمستریس می خواست از مادر او انتقام بگیرد.
طی این اتفاق، آن ها را جلوی سگ انداختند و بینی، گوش ها، لب و زبان شان را قطع کردند. ماسیشته با دیدن این منظره برای آغاز شورش به باکتریا فرار کرد؛ اما توسط ارتش خشایارشا همراه با پسرانش کشته شد.
آمستریس، در سن پیری و در اواخر حکومت پسرش، اردشیر فوت کرده و در آرامگاه همسرش خشایارشا دفن شد. شخصیت آمستریس در اپرای سورس ساخت جورج فریدمن، با نام ایتالیایی آماستر وجود دارد. در این اپرا، آمستریس در حال ازدواج با خشایارشا است. اما خشایارشا عاشق زنی دیگر است و می خواهد با او ازدواج کند. آمستریس برای این که در نزدیکی او باشد، خود را به شکل یک مرد در آورده و در پایان اپرا خشایارشا برای کارهایی که انجام داده متاسف می شود و بار دیگر به سمت آمستریس بازگشته و از او می خواهد تا همسر او گردد.
کلام آخر:
به علت به آتش کشیده شدن تخت جمشید و از بین رفتن مکتوبات، تمام اتفاقات یا به صورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و یا با دست کاری یونانیان مواجه شده است. بنابراین ممکن است اتفاقات با شدت بیشتر و یا کمتری رخ داده یاشند.
